خلاصه داستان: مارکوس وقتی همسرش در تصادف قطار می میرد ، به دختر نوجوان خود ، ماتیلد می رود. به نظر می رسد که همه یک حادثه غم انگیز تا زمانی که یک ریاضیات ، که او نیز مسافر همکار در قطار بود ، و دو همکارش ظاهر می شوند.
خلاصه داستان: کپنهاگ 1919: یک کارگر جوان خود را بیکار و باردار می داند. او با داگمار ملاقات می کند ، که یک آژانس پذیرش زیرزمینی را اداره می کند. یک ارتباط محکم رشد می کند اما دنیای او وقتی به حقیقت تکان دهنده پشت سر خود می خورد ، فرو می رود ...
خلاصه داستان: آسترید از ناپدید شدن مرموز یک کلاس مدرسه در سال 1999 آسیب دید. بیست سال بعد، زمانی که او متوجه شد که تنها بازمانده از سال 1999 به طور مرموزی مرده است، آسترید شروع به کشف آنچه واقعاً رخ داده است.