خلاصه داستان: مرد جوانی به نام آرن در یک جامعه مخفی از سیاهپوستان جادویی استخدام میشود که زندگی خود را وقف یک هدف بسیار مهم میکنند: آسانتر کردن زندگی سفیدپوستان.
خلاصه داستان: معلمی زندگی تنهایی می کند و تمام مدت بر سر حضانت پسرش دست و پنجه نرم می کند. با یافتن عشق و دریافت خبرهای خوب از پسرش، زندگی او کم کم بهتر می شود، اما شانس جدید او به طرز وحشیانه ای توسط یک لی بی گناه شکسته می شود...
خلاصه داستان: به نظر می رسد یک شهر کوچک نروژی که زمستان های گرم و باران های شدید را تجربه می کند به سمت راگناروک می رود - مگر اینکه کسی به موقع مداخله کند.
خلاصه داستان: زنی که در حال فرار از اوباش است با اکراه در یک جامعه کوچک کلرادو در ازای نیروی کار پذیرفته می شود، اما وقتی یک جستجو از شهر بازدید می کند متوجه می شود که حمایت آنها بهایی دارد.
خلاصه داستان: در سال 1882، یک اشراف زاده جوان روسی وارد یک ماجراجویی حماسی می شود تا بفهمد چه اتفاقی برای پدربزرگش افتاده و آبروی خانواده اش را حفظ کند.