خلاصه داستان: زنی به امید ادامه دادن به خانه برمی گردد، اما وقتی کسی سعی می کند از پیشنهاد غافلگیرکننده دوست پسرش، حتی از طریق قتل، جلوگیری کند، متوجه می شود که در بیابان برای بقا می جنگد.
خلاصه داستان: برادران هانسون برگشتهاند، و چه کسی بهتر از غیرقابلپیشبینیترین سهگانهای که تا به حال اسکیت بسته است، تیم جوانان را برای مسابقات قهرمانی آتی آماده کند؟
خلاصه داستان: شاگرد جوان صاحب یک فروشگاه اسباببازی جادویی و عجیب و غریب، پس از اطلاع از اخبار ناگوار در مورد آینده، یاد میگیرد که به خود و دوستانش ایمان داشته باشد.
خلاصه داستان: یک مداح خجالتی عشق خود را به بث کوپر - داغ ترین و محبوب ترین دختر مدرسه - در طول سخنرانی فارغ التحصیلی خود اعلام می کند. همان شب، او در خانه او ظاهر می شود و به او پیشنهاد می دهد تا بهترین شب زندگی اش را به او نشان دهد.