خلاصه داستان: حرکت نمی کند، فکر نمی کند، فقط می کشد. برای یک زن جوان، یک رویارویی تصادفی با این موجود فراطبیعی ویرانگر است. فرانکی یاد می گیرد که وقتی مانکن را می بینید، ممکن است هیچ پایانی در چشم نباشد، به جز شما...
خلاصه داستان: یک عامل اطلاعاتی با فناوری پیشرفته، که با یک ریزتراشه ابر رایانه ای در مغزش تقویت شده است، به یک آژانس امنیت سایبری دولتی در ماموریت های ویژه کمک می کند.
خلاصه داستان: ویلی ونکا جوان و فقیر با رویاهای باز کردن مغازه ای در شهری که به شکلات هایش معروف است، متوجه می شود که این صنعت توسط کارتلی از شکلات سازان حریص اداره می شود.