خلاصه داستان: یک زوج متاهل، سیمون و رابین، با گوردو، همکلاسی قدیمی برخورد می کنند. وقتی گوردو بدون اعلام قبلی شروع به ورود به خانه آنها می کند و آنها را با هدایای مرموز غرق می کند، همه چیز تغییر می کند.
خلاصه داستان: یک زن پر زرق و برق به شهر کوچک خود در روستاهای استرالیا باز می گردد. او با چرخ خیاطی و سبک مد لباس زنانه را متحول می کند و از کسانی که به او اشتباه کرده اند انتقام شیرینی می گیرد.
خلاصه داستان: در طول یک پیک نیک تابستانی روستایی، چند دانش آموز و یک معلم از یک مدرسه دخترانه استرالیایی بدون هیچ اثری ناپدید می شوند. غیبت آنها باعث ناامیدی و آزار مردم مانده است.
خلاصه داستان: دو خواهر و برادری که در شهر پرورش یافتهاند در منطقه دورافتاده استرالیا سرگردان میشوند، جایی که یاد میگیرند با کمک یک پسر بومی در «پیادهروی» خود زنده بمانند: جدایی آیینی از قبیلهاش.