خلاصه داستان: تونی که در Neukölln، برلین مستقر است، تجارت روزانه با گروه های عرب را مدیریت می کند و در نهایت می خواهد زندگی قدیمی خود را برای خانواده اش ترک کند، اما همانطور که انتظار می رود، هرگز به این سادگی نیست.
خلاصه داستان: در اتاق مصاحبه، کارآگاهان با مظنونان روبرو می شوند و سعی می کنند به حقیقت برسند - حتی اگر به معنای زیر پا گذاشتن قوانین و به خطر انداختن همه چیز باشد.
خلاصه داستان: جانا جاه طلب با دسیسه های بی پروا دنیای مالی روبرو می شود. زندگی کاری او توسط خودپرستی، فشار برای موفقیت و ماچیسم تعیین می شود. او به زودی باید تصمیم بگیرد که چقدر برای او آماده است...