خلاصه داستان: مردی پس از چند سال جدایی از خانواده بازگشته و می خواهد خانه اش را از همسر، پسر، عروس و نوه اش پس بگیرد. پسرش که در زیرزمین زالو پرورش می دهد و امیدوار است با این کار ثروتمند شود...
خلاصه داستان: عبدالحمید در بازار با فائزه آشنا می شود و عاشق او می شود. آنها ازدواج می کنند و زندگی خود را آغاز می کنند. اما پس از مدتی فائزه از خانواده عبدالحمید در استان سیستان و بلوچستان باخبر می شود که آنها در حال انجام بدحجابی هستند...
خلاصه داستان: در تابستان 1989، گروهی از بچههای زورگو با هم متحد میشوند تا هیولایی تغییر شکل را از بین ببرند، هیولایی که خود را بهعنوان یک دلقک در میآورد و بچههای دری، شهر کوچکشان در مین را شکار میکند.
خلاصه داستان: ایستاده می خواهد به دوستش احد برای رفتن به حج کمک کند اما در واقع قصد رفتن به تایلند را دارند. اما وقتی به آنجا می رسند مشکلاتشان شروع می شود.