خلاصه داستان: ویجی راجندران یک مرد خوش شانس است. وقتی پدرش به بیماری لاعلاج مبتلا میشود، اوضاع تغییر میکند و او به مدیریت امپراتوری تجاریاش واگذار میشود.
خلاصه داستان: تقریباً نیم قرن پیش، دهکده ای دورافتاده در میان یک جنگل بارانی استوایی شاهد مجموعه ای از رویدادهای غیرقابل توضیح است که آنها را به ماوراء طبیعی نسبت می دهند.
خلاصه داستان: پس از به ارث بردن یک مزرعه در زمان کریسمس، یک پدر بیوه با دست انداز زندگی روستایی را تنظیم می کند - در حالی که بچه هایش برنامه ای برای ماندن در آنجا برای همیشه در نظر می گیرند.