خلاصه داستان: در حالی که پلیس در حال پیگیری است، استن و اولی تلاش میکنند تا لباسهایشان را در ماشین فرارشان عوض کنند، اما خودشان را در تلاش برای حفظ تعادل بالای تیرهای یک آسمانخراش ناتمام میبینند. آیا آنها در یک مرحله به سطح زمین باز خواهند گشت...
خلاصه داستان: الیور میخواهد ثروت زیادی را از عموی ثروتمندش برنال به ارث ببرد، با این شرط که او ازدواج خوشبختی داشته باشد. اما وقتی خانم هاردی درست قبل از اینکه عمو برنال برای ملاقات باشد بیرون میرود، استنلی مجبور به انجام وظیفه میشود (و به ...
خلاصه داستان: وقتی خانم هاردی از پختن شام امتناع می ورزد، آقای هاردی تصمیم می گیرد آن را برای خودش و آقای لورل بپزد، اما در طی یک اختلاط حسادت آمیز با زوج متاهل همسایه، همه چیز خراب می شود.
خلاصه داستان: لورل و هاردی در اصطبل اسب کار می کنند که در آن یک اسب نر به نام Blue Boy نگهداری می شود. وقتی می شنوند که نقاشی معروف گینزبورو، پسر آبی، دزدیده شده است، این دو نفر برای دریافت جایزه پیشنهادی عجله می کنند.
خلاصه داستان: دو ولگرد بیخانمان در یک عمارت خالی مخفی میشوند و زمانی که مستاجران احتمالی میرسند و سعی میکنند آن را اجاره کنند، خود را به عنوان ساکنان در میآورند.
خلاصه داستان: Antoine Doinel 17 ساله است، در یک هتل زندگی می کند و در یک کارخانه کار می کند. او عاشق موسیقی است او عاشق زنی می شود که در یک کنسرت با او آشنا می شود. او را به عنوان یک دوست می بیند، اما والدینش او را دوست دارند.