خلاصه داستان: استن در اولین حضور مشترکشان روی صفحه نمایش نقش یک سگ عاشق بی پول را بازی می کند و الیور نقش کلاهبرداری را بازی می کند که سعی می کند از او و دلاور جدیدش سرقت کند.
خلاصه داستان: مرد جوانی که برای کسب و کار خانوادگی از هالیوود بازدید می کند با دیدن سرقت از بانک در حال انجام، دچار مشکل می شود و فکر می کند که این یک صحنه فیلم است.
خلاصه داستان: اعضای یک گروه موسیقی شهرداری، استنلی و الیور به نظر می رسد که همیشه به جای رهبر ارکستر، از دیگران پیروی می کنند. به زودی آنها از کار بیکار می شوند و همچنین مسکن خود را وقتی که صاحبخانه متوجه می شود ...
خلاصه داستان: استنلی و الیور، در شغل جدید خود به عنوان پیاده و دربان در یک هتل شیک، ویرانی معمول خود را برای مهمانان به بار می آورند، از جمله بخشی از لباس های یک مهمان بلوند شیک و اسکورت مکرر یک نجیب زاده پروسی مغرور به داخل یک ...
خلاصه داستان: جی پیمونت مامبلتاندر با شکوه، به برادرزادهاش از اسکاتلند که با لباسهای کیلت وارد میشود، استقبال میکند. بلافاصله او را برای یک شلوار مناسب نزد یک خیاط می برند.