خلاصه داستان: ویلی ونکا جوان و فقیر با رویاهای باز کردن مغازه ای در شهری که به شکلات هایش معروف است، متوجه می شود که این صنعت توسط کارتلی از شکلات سازان حریص اداره می شود.
خلاصه داستان: وقتی مردم در لیتل همپتون - از جمله ادیت محافظهکار محلی - شروع به دریافت نامههای پر از فحاشیهای خندهدار میکنند، رز مهاجر ایرلندی جنجالی متهم به این جنایت میشود. زنان شهر با مشکوک شدن به اینکه مشکلی پیش آمده است...
خلاصه داستان: یک سال پس از مرگ پدرش، لیدیا گیلبرت احساس میکند کاملاً از دست رفته است - تا اینکه متوجه چیز غیرمنتظرهای میشود: فیلمنامه اپرای فضایی که نیاز به بودجهای پرفروش دارد، نوشته پدرش.