خلاصه داستان: یک بروکلینیت 28 ساله بدون هدف پس از شکستن لگن خود در حالت مستی در بیمارستان فرود می آید. برخورد با یک زن مسن لهستانی بداخلاق که انگلیسی بلد نیست منجر به شغلی می شود که از او مراقبت کند. هیچ کدام آن را دوست ندارند، اما وقت آن رسیده است که بچرخند...
خلاصه داستان: مرد جوانی به نام آرن در یک جامعه مخفی از سیاهپوستان جادویی استخدام میشود که زندگی خود را وقف یک هدف بسیار مهم میکنند: آسانتر کردن زندگی سفیدپوستان.
خلاصه داستان: یک مرد جوان هرگز نمی خواست ازدواج کند زیرا دوست دخترش با شخص دیگری ازدواج کرد. پنج سال بعد، او آماده ازدواج بود. اما کشفی در مورد خانواده بزرگ عروسش او را مجبور به تجدید نظر می کند؟ آیا با او ازدواج خواهد کرد؟
خلاصه داستان: رکس، یک دختر مهمانی فلوریدا، پس از یک اتفاق ناگهانی او را در تمرین با نامزدهای دیگری قرار داد که ممکن است رزومه بهتری داشته باشند، اما باهوش، قلب و موکسی او را ندارند، معلوم می شود که تنها امید برای برنامه فضایی ناسا است.