خلاصه داستان: باب مونرو و خانواده ناکارآمدش برای یک سفر جادهای به کوههای راکی کلرادو، یک ماشین RV اجاره میکنند، جایی که در نهایت باید با یک جامعه عجیب و غریب از کمپینگها مبارزه کنند.
خلاصه داستان: هانری پس از از دست دادن شغلش افسرده می شود، اما می بیند که از خودکشی بیش از حد می ترسد. او یک قاتل قراردادی را استخدام می کند تا کار را برای او انجام دهد - اما اگر نظرش تغییر کند چه اتفاقی می افتد؟
خلاصه داستان: زک، مردی مبتلا به سندرم داون، از یک خانه سالمندان مسکونی فرار می کند تا رویای کشتی گیر شدن خود را دنبال کند. بعداً با یک یاغی ملاقات می کند که دوست و مربی او می شود.