خلاصه داستان: مردی خیابانی از جنوب مرکزی لس آنجلس فرار می کند و به سمت حومه شهر و عمو و پسر عموی برنده قرعه کشی خود می رود تا از یک اراذل محله با کینه ای که به تازگی از زندان فرار کرده است جلوگیری کند.
خلاصه داستان: بیل بور، کمدین در اولین استندآپ ویژه اش، چیزهایی را که ما را دیوانه می کند، درستی سیاسی از بین رفته و دوست دخترها هدف می گیرد. یا به قول خودش "روبات های روانی بی امان".
خلاصه داستان: این اتفاق چندین سال قبل از نیات بی رحمانه (1999) رخ می دهد، به زمانی که کاترین برای اولین بار با سباستین ملاقات می کند، جذابیت جنسی آنها نسبت به یکدیگر و لذت بردن آنها از تخریب زندگی همسالانشان.
خلاصه داستان: دو سال پس از اینکه کول از یک فرقه خون شیطانی جان سالم به در برد، او در کابوس دیگری زندگی می کند: دبیرستان. و شیاطین گذشته او؟ هنوز زندگی اش را جهنم می کند.