خلاصه داستان: یک خانواده در حال تعطیلات متوجه می شوند که ساحل خلوتی که در آن برای چند ساعت در حال استراحت هستند به نوعی باعث پیری سریع آنها می شود و کل زندگی آنها را به یک روز کاهش می دهد.
خلاصه داستان: لئو و آلخاندرا سعی در تدوین سرم پیشگامانه برای کمک به عزیزان خود در حالی که با شیاطین شخصی که تهدید می کنند و همچنین جاه طلبی خود را به وجود می آورند ، کمک می کنند.
خلاصه داستان: جانیک در بیمارستان از خواب بیدار می شود. همه دوستانش مرده اند. وقتی از راهروهای تاریک عبور می کند، فکر می کند تنها مانده است. اما کابوس هنوز تمام نشده است.