خلاصه داستان: پس از شنیدن صداهای مزاحم از اتاق متل بعدی ، فراری در حال فرار و دوست دخترش به قاتل چهره ای بی رحمانه و بی رحمانه تبدیل می شود ، که افسانه او برای ده ها سال جامعه محلی را تعقیب کرده است.
خلاصه داستان: هنگامی که الکس به تیم یک رستوران ساحلی بوتیک پیوست ، تنش های جنسی افزایش می یابد زیرا او برای مدیر رستوران مکس مکس سقوط می کند. این رابطه که از احساساتش کور شده است ، به آرامی به یک داستان هولناک بقا می رسد.
خلاصه داستان: یک زن و شوهر برای نوسازی خانه رویایی خود سخت تلاش می کنند و صاحبخانه می شوند تا هزینه آن را بپردازند. متأسفانه ، یکی از مستاجران آنها برنامه های خودش را دارد.