خلاصه داستان: یک زن توسط ماموران ورزشی مرد در حرفهاش بیرون میرود، اما زمانی که توانایی شنیدن افکار مردان را پیدا میکند، برتری غیرمنتظرهای نسبت به آنها به دست میآورد.
خلاصه داستان: خوک ویلبر از پایان فصل میترسد، زیرا میداند که در آن زمان، سر میز شام خواهد رفت. او با شارلوت، یک عنکبوت که در قلم او زندگی می کند، نقشه ای می کشد تا اطمینان حاصل کند که هرگز این اتفاق نخواهد افتاد.