خلاصه داستان: آن ماری استرتر، همسر یک دیپلمات فرانسوی، در دهه 1930 هند زندگی می کند. او عاشقان زیادی را می گیرد زیرا سیستم های ظلم در اطراف او فرو می ریزد.
خلاصه داستان: دختر جوانی از خانه فرار می کند و با یک مرد مسن بداخلاق آشنا می شود که با اکراه او را به خانه می برد. در نهایت آنها یک رابطه عاشقانه و محبت آمیز برقرار می کنند.
خلاصه داستان: ویلبر یک خوک مزرعه است که از اینکه سر میز شام بیفتد وحشت دارد. دوستش شارلوت که یک عنکبوت جذاب است به کمک او می آید. او کلماتی را در وب خود می بافد و کشاورز را متقاعد می کند که ویلبر خوک خاصی است که نمی تواند بکشد.