خلاصه داستان: یک ستاره سینمای صامت عاشق یک دختر همخوان میشود، درست زمانی که او و شریک نمایشی حسادت توهمآمیزش در حال تلاش برای انتقال دشوار به تصاویر ناطق در هالیوود دهه 1920 هستند.
خلاصه داستان: رمان یک نویسنده توقیف و پخش کنسل شده است. او سپس رمانی طنز را تصور می کند که در آن یک شخصیت شیطان مانند به طور استعاری از مسئولین انتقام می گیرد. با علم به اینکه نمیتوان آن را منتشر کرد، موزهاش مارگاریتا او را وادار میکند تا آن را بنویسد...
خلاصه داستان: با کمک یک ولگرد بینظم ثروتمند، یک ولگرد چشم شبنم که عاشق یک دختر گل بیبینا شده است، پول جمع میکند تا بتواند از نظر پزشکی به او کمک کند.