خلاصه داستان: زنی که حافظه خود را از دست داده است در تلاش است تا گذشته خود را بازسازی کند در حالی که غذای ساده و در عین حال خوشمزه را برای کارگران یک میخانه ساحلی طبقه کارگر می پزد.
خلاصه داستان: شر وحشتناکی ظهور کرده است. گرگ ها یک بار دیگر زوزه می کشند، اما تنها گرگینه ای مانند اسکات مک کال، می تواند هم متحدان جدید را جمع کند و هم دوستان مورد اعتماد را برای مقابله با دشمنی که می تواند قوی ترین و مرگبارترین باشد، متحد کند.