خلاصه داستان: سه کودک یک بارانی جادویی را کشف می کنند که آنها را به بدن صاحب آن منتقل می کند ، یک جادوگر نفرین. آنها با یک جادوگر مورد هذیان در مسیر خود ، باید رمز و راز بارانی را حل کنند و نفرین آن را قبل از اینکه خیلی دیر شود ، بشکنند.
خلاصه داستان: در یک شهر حومه ای که در حال مرز با یک سرزمین جادویی است ، یک جوان به محبوب خود قول می دهد که با ورود به قلمرو جادویی ، یک ستاره افتاده را بازیابی می کند.
خلاصه داستان: سرما وحشیانه دو کاوشگر قطب جنوب را مجبور می کند تا تیم خود را از سگ های سورتمه ای پشت سر بگذارند ، زیرا آنها برای زنده ماندن خود می گیرند.