خلاصه داستان: مرد جوانی که به اتهام سرقت از اداره پست به هفت سال زندان محکوم شده بود، در نهایت سه دهه را در سلول انفرادی سپری می کند. در طول این مدت، شخصیت خود را جایگزین شخصیت خود، چارلز برانسون، جایگزین می کند.
خلاصه داستان: در حالی که هکر کامپیوتر لیزبث و روزنامهنگار میکائیل در حال تحقیق درباره یک حلقه قاچاق جنسی هستند، لیزبث متهم به سه قتل میشود که باعث میشود در حالی که میکائیل برای پاک کردن نام خود تلاش میکند، فرار کند.
خلاصه داستان: لیزبث در بیمارستان دوران نقاهت را می گذراند و در انتظار محاکمه برای سه قتل پس از آزادی است. میکائیل باید بی گناهی خود را ثابت کند، اما لیزبث باید مایل باشد که جزئیات تجربیات زشت خود را با دادگاه در میان بگذارد.
خلاصه داستان: آماندا با نقایص فیزیکی دیگران مشکل دارد. هنگامی که والتر، یکی از همکاران او، در حالی که رنگ صورتی از دستش گم شده بود، برای کار حاضر می شود، جهنم از بین می رود.