خلاصه داستان: ویاگو، دیکن و ولادیسلاو خون آشامهایی هستند که با جنبههای روزمره زندگی مدرن دست و پنجه نرم میکنند، مانند پرداخت اجاره بها، نگهداشتن چرخ کارها، تلاش برای ورود به کلوپهای شبانه و غلبه بر درگیریهای همخانه.
خلاصه داستان: در یک شهر بیابانی کالیفرنیا، یک آشپز کوتاه مدت با توانایی های روشن بینی با مردی مرموز روبرو می شود که با نیروهای تاریک و تهدید آمیز ارتباط دارد.
خلاصه داستان: وقتی مادرش ناپدید میشود، کلاری فرای میفهمد که از نسلی از جنگجویان است که از دنیای ما در برابر شیاطین محافظت میکنند. او به نیروهای دیگری مانند او می پیوندد و به نیویورک جایگزین خطرناکی به نام دنیای سایه می رود.