خلاصه داستان: به نظر می رسد یک زوج جوان که در آزادراه در حال مسافرت هستند ، پس از شکار توسط کسی که قصد نگه داشتن آنها در جاده را دارد ، قادر به پیاده شدن از جاده نیستند.
خلاصه داستان: یورکشایر ، 1898. یک زن اندوهگین و پسرش به خانه غیرمجاز شوهر سابق خود بازگشتند ، که اخیراً مرده است ، اما آنها می فهمند که آنها در داخل خانه تنها نیستند.
خلاصه داستان: پس از شنیدن صداهای مزاحم از اتاق متل بعدی ، فراری در حال فرار و دوست دخترش به قاتل چهره ای بی رحمانه و بی رحمانه تبدیل می شود ، که افسانه او برای ده ها سال جامعه محلی را تعقیب کرده است.