خلاصه داستان: از آنجا که پادشاهی او توسط ترک ها تهدید می شود، شاهزاده جوان ولاد تپس باید تبدیل به هیولایی شود که مردم خود از آن می ترسند تا قدرت لازم برای محافظت از خانواده خود و خانواده های پادشاهی خود را به دست آورد.
خلاصه داستان: آنا خوشبین بی باک با کریستوف مرد کوهستانی ناهموار و گوزن شمالی وفادارش سون در یک سفر حماسی قرار می گیرد تا خواهر آنا السا را پیدا کند که قدرت های یخی اش پادشاهی آرندل را در زمستان ابدی به دام انداخته است.
خلاصه داستان: ریشه در حال حاضر هفتمین بار است که دوباره متولد می شود و در زندگی قبلی خود انواع هیجانات را داشته است. اما برای لذت بردن از زندگی عالی، ابتدا باید با شاهزاده خوش تیپ، همان کسی که اتفاقا قاتل اوست، ازدواج کند.