خلاصه داستان: گسترش سریع یک عفونت ناشناخته ، کل شهر را در هرج و مرج غیرقابل کنترل به جا گذاشته است ، اما یک بازمانده در انزوا زنده است. این داستان اوست.
خلاصه داستان: یک نوجوان سرکشگر که برای تابستان برای تابستان برای زندگی به زندگی خود فرستاده شده است ، خویشاوندی را در یک جامعه محکم فیلادلفیا از کابوی های سیاه پیدا می کند.